آينه
بارنگ ديروز هاي عاشقي
زیباست.
بانو!
هر بار كه مي نگرم
ماهي سرخ هفت سين و نرگس هاي مهرباني را
با تو
مي بينم.
خاطره
با توبودن زیباست.
¤
همه عمر
زيستن
براي چيزي كه نمي داني
شادي
براي ادراك گنگ فردا
و ديروز
يادت هست ؟
مردي كه مرد
در حسرت آنكه نمي داند كيست!
با دریغ نمی داند چیست.
مردن با یاد تو زیباست!
¤
بامداد
ازپس شبي دلگير
ولبخند تو فرزند انتظار من
باز آمدن از خواب
و دیدن دوباره ات
زیباست.
بگذار سر بر زانوانت
هزار سال ديگر بخوابم
با اميد
رويايي ديگر...
نيما خسروی
هفتمين ققنوس
بارنگ ديروز هاي عاشقي
زیباست.
بانو!
هر بار كه مي نگرم
ماهي سرخ هفت سين و نرگس هاي مهرباني را
با تو
مي بينم.
خاطره
با توبودن زیباست.
¤
همه عمر
زيستن
براي چيزي كه نمي داني
شادي
براي ادراك گنگ فردا
و ديروز
يادت هست ؟
مردي كه مرد
در حسرت آنكه نمي داند كيست!
با دریغ نمی داند چیست.
مردن با یاد تو زیباست!
¤
بامداد
ازپس شبي دلگير
ولبخند تو فرزند انتظار من
باز آمدن از خواب
و دیدن دوباره ات
زیباست.
بگذار سر بر زانوانت
هزار سال ديگر بخوابم
با اميد
رويايي ديگر...
نيما خسروی
هفتمين ققنوس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر